تاراج نامه: درد دلی با سایه ام

ساخت وبلاگ

بعدازاینکه رادیو ساعت هشت را اعلام می‌ کند و پخش اخبار صبحگاهی شروع می‌ شود، راننده تاکسی که بازنشسته ارتش است، آن را خاموش می ‌کند و... در پشت چراغ‌ قرمز تقاطع میرداماد، روزنامه هایی که همچون تابوتی بر سردست شده‌اند، با تیترهای سیاه؛ فروش نان، بازگشت به دوران کوپن، در کنار تیترهای قرمز؛ دهه شصت، اضطراب و ... زوال مملکتی را فریاد می‌ زنند و... زنی که جوانیش را همراه اسفندهایش دود کرده، بر روی شیشه ماشین‌ها ضرب بدبختی می ‌گیرد و تمنای کمک می‌ کند و ... تاراج نامه: درد دلی با سایه ام...
ما را در سایت تاراج نامه: درد دلی با سایه ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : epandarid بازدید : 164 تاريخ : يکشنبه 15 خرداد 1401 ساعت: 13:26

سال ها پیش، در یک عصر گرم تابستان سوار بر اتوبوس بنز 302، هبوط من از سرزمینم شروع شد و اینگونه بود که اولین بار در پایانه شرق تهران سقوط کردم و ... از همان اولین نگاهم به تهران در آن صبح آخرین روزهای شهریورماه، آن را ساعتی بزرگ یافتم که هیچ صبحی خواب نمی ماند! متعجب از سحرخیزی و شلوغی تهران، به امید اینکه انقلاب، من را به آزادی خواهد رساند! با بلیطی صد ریالی سوار اتوبوس فسفری رنگ مدل ایکاروس مجارستانی شدم و ... تاراج نامه: درد دلی با سایه ام...
ما را در سایت تاراج نامه: درد دلی با سایه ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : epandarid بازدید : 148 تاريخ : يکشنبه 15 خرداد 1401 ساعت: 13:26